
کمک به افراد برای رسیدن به پتانسیل کامل خود
یک کوچ شرایطی را برای افراد – اعم از مدیران یا کارکنان خط – ایجاد میکند تا بتوانند کار خود را به طور مؤثرتر، با کیفیتی بالاتر و به گونهای که از نظر شخصی پاداش بیشتری داشته باشد، بیاموزند و توسعه دهند.
مربی آنها را تشویق میکند تا بهترین کار خود را انجام دهند و همچنان برای انجام بهتر تلاش کنند.
به طور همزمان، مربی ابزارها و تکنیک های ناب را به اشتراک می گذارد که مراجع می تواند برای بهبود روند کاری خود از آنها استفاده کند .
از طریق کوچینگ ، یادگیرنده سطح قابل توجهی از استقلال در مورد چگونگی انجام و بهبود کار خود به دست می آورد. به این ترتیب، مربیگری ناب ریشه در Gemba با Plan-Do-Check-Act ( PDCA ) دارد.)
مربیان ناب به عنوان یک یادگیرنده فروتن به کار خود نگاه می کنند و معتقدند افرادی که آنها را آموزش می دهند در انجام کار متخصص هستند.
مربی از گفتن اینکه مردم چه کاری انجام دهند اجتناب میکند، زیرا این فرصت را از آنها میگیرد که خودشان به مشکل فکر کنند و مالکیت مشکل و کار را از آنها سلب میکند.
با این حال، مربی از تکنیکهایی استفاده میکند که نیازهای لحظهای را برآورده میکند، آموزش مستقیم و پرسش باز. عامل تعیین کننده رویکرد کوچینگ بر اساس آن چیزی است که در حال حاضر بیشترین تأثیر را در دستیابی به هدف سازمان خواهد داشت. رویکرد مربیگری ناب مستلزم آن است که مربی در لحظه ارزیابی کند .
مسئولیت های دوگانه یک کوچ:
- آموزش دادن به مراجع در مورد چگونگی بهبود قابلیت های خود برای تکمیل یک کار
- مشاهده اینکه کار به موقع و مطابق با انتظارات مراجع انجام می شود.
مربی فرد تحت آموزش را تشویق می کند تا در نظر بگیرد که آیا ایده ها و برداشت های او مبتنی بر واقعیت است یا خیر.
کوچ با به کارگیری یک راهنمایی موقعیتی و در عین حال به طور مداوم محترمانه و چالش برانگیز، دانش و مهارت افراد سازمان را ارتقا می دهد و در عین حال اطمینان می دهد که اهداف و مقاصد آن برآورده می شوند.