هندوستان یکی از قطبهای صنایع دستی
فرهنگ غنی و چند-لایهای هندوستان، دارای پیشزمینهی مذهبی و دینی است. واقعیت این است که یک فرهنگ واحد تحت عنوان فرهنگ هندی وجود ندارد، بلکه باید گفت فرهنگ های مختلف، توسط رشتههای مذهبیِ واحد، به یکدیگر متصل شدهاند. میراث فرهنگی هندوستان، در اشعار و ادبیات این کشور، در موسیقی آن (هم در موسیقی کلاسیک و هم در موسیقی مدرن)، فیلمهایش و رقص محلی و سنتی مردمان هند دیده میشود. همین امر نیز در صنایع دستی نمود پیدا کرده است.
کشور هندوستان
در کشور هندوستان، مکان های دیدنی بسیار زیادی وجود دارد که ذکر همهی آنها در یک مطلب ممکن نیست. تقریباً میتوان گفت که هر استان در کشور هندوستان بیش از ۱۰ مکان دیدنی توریستی دارد و شهرهایی در هند هستند که حتی با ۱ هفتهی کامل در آنجا ماندن نیز نمیشود همهی نقاط دیدنی آن را مشاهده کرد.
با صنایع دستی هندوستان آشنا شوید
با ما همراه باشید تا گریزی به صنایع دستی هندوستان داشته باشیم:
۱- پارچه بافی دستی
بافت منسوجات دستباف در هند به زمانهای بسیار دور می رسد که با بافت پارچههای ساده و صرفاً مصرفی نظیر ململ، کتان و چیت آغاز می گردد.
البته همانند سایر هنرها و فنون هند، دوران اعتلای این رشته نیز به عصر مغول مربوط می شود. هندی ها در این حرفه علاوه بر طرح ها و نقوش، برخی شیوههای بافندگی را هم از ایرانیان فرا گرفتند.
بهترین منسوجات هند را می توان شال کشمیر دانست که بافت آن از قرن هجدهم میلادی با طرحهایی کاملاً ایرانی آغاز گردید.
شال بافی در ایران عمدتاً در شهرهای یزد ، کاشان و کرمان متداول بوده که شال ترمهی کرمان هنوز هم در روستای هوتک در فاصلهی ۴۰ کیلومتری این شهر بافته می شود .
در پی تسلط ۲۰۰ سالهی استعمار بر هند، این صنعت به تدریج رو به ضعف نهاد ولی شروع نهضت عظیم مهاتما گاندی برای کسب استقلال سیاسی و اقتصادی هند و الگو قرار دادن چرخ نخ ریسی” به عنوان سمبل خود اتکایی، سبب رونق دوبارهی این صنعت شد تا آنجا که امروزه رشتههای مختلف نساجی دستی به صورت رایج ترین صنایع دستی هند محسوب می گردد.
در ایالت شرقی آسام، سنت دیرینهی آسامی ها در این مورد که لباس مورد نیاز خود را شخصاً تولید کنند موجب شکوفایی و استمرار آن شده است.” ایالت بنگال نیز در بافت پارچههای پنبه ای بسیار ظریف و نازک شهرت دارد.
به علاوه در ایالات بیهار، اوریسا، اوتارپرادش، آندراپرادش و مَدرَس صنعت پارچه بافی دستی به عنوان حرفه ای فراگیر متداول می باشد به نحوی که فقط در ایالت مدرس بیش از دو میلیون خانوار به این حرفه اشتغال دارند که بالاترین آمار در میان ایالات مختلف هند محسوب میگردد.
محصولات صنعتگران مدرس هم جنبه مصرفی دارد ،هم تزیینی.
۲- زری بافی
زری اساساً نوعی پارچهی ابریشمی است که با تزئینات اضافی بر روی آن غنی تر می گردد. به این نحو که از نخهای طلا یا نقره به ضخامت موی سر در مرحلهی پودگذاری ضمن بافت استفاده می شود.
به همین دلیل علاوه بر وزن نسبتاً زیاد دارای درخشندگی و جاذبهی فوق العاده ای می باشد. پارچهی زری ممکن است.
برای استفادهی لباس یا رویهی مبلمان به صورت یک رو بوده و یا به عنوان پرده و آویز حالت بافت دو رو داشته باشد.
برای تولید پارچهی زری با کیفیت عالی، ابریشم مورد نیاز از کشورهایی نظیر چین، ژاپن و ایتالیا وارد می شود ولی نخهای طلا و نقره برای بافت زری به اندازهی کافی در داخل هند تولید می گردد.
در سالهای اخیر به منظور کاهش قیمت عموماً از ابریشم ارزان داخلی همراه با رشتههای مسی آب طلا داده شده یا برنجی استفاده می شود.
طرحهای متداول شامل طرح شکارگاه ” و گل بوته ” شاخ و برگهای به هم پیچیده و نظایر آن می باشد. البته انتخاب اینگونه نقوش و یا سایر طرح ها بستگی به سلیقهی خریداران خارجی دارد.
معمولاً اروپایی ها و آمریکایی ها خواستار نقشهای ساده بر روی پارچههای زری هستند چون عموماً به صورت شال از آن استفاده می کنند در حالی که کشورهای عربی خاورمیانه نقشهای درشت و رنگارنگ را ترجیح می دهند.
شهر بنارس در شمال شرقی هند شهرت زیادی در بافت پارچههای بسیار مرغوب زری با استفاده از رشتههای طلای ناب کسب کرده است.
بیشترین میزان پارچهی زری در شهر سورات بافته می شود که به علت استقرار کارخانههای سازندهی نخهای طلا و نقره در این شهر، قیمت پارچههای زری در این شهر ارزانتر تمام شده و انواع کیف، شال و رویهی کفشهای زنانه از آن تولید میگردد.
یکی دیگر از مراکز عمدهی زری بافی هند، شهر اود (Oudh ) می باشد . در این شهر عمدهی نقوش روی پارچههای زری به صورت خطوط نوشته شده شامل آیاتی از قرآن کریم و کتاب مقدس هندوها به نام بهاگاوات گیتا(( Bhagavat Gita) میباشد.
این محصولات بیشتر در میان گروههای مذهبی و در مناسبتهای خاص کاربرد دارد. سایر مراکز قابل ذکر در زمینهی بافت پارچههای زری عبارت اند از شهرهای احمد آباد، اورنگ آباد، بوپال، دهلی، لاکنو، مرشدآباد و مَدرَس.
۳- بافت پارچهی ساری
بافت پارچهی ساری از جمله رشتههای صنایع دستی است که در سراسر کشور از کشمیر در شمال تا کرالا در جنوب و از مانی پور در شرق تا ماهاراشترا در غرب متداول می باشد.
این محصول در هر منطقه از ویژگی خاصی برخوردار است.
شهر بَنارَس در این رشته شهرت دیرینه ای داشته و استفاده از نخهای بسیار ظریف طلا و نقره در بافت پارچهی ساری نشانگر مهارت استثنایی بافندگان این شهر می باشد.
طرحهای بوته با استفاده از الیاف ابریشم به عنوان نخ پود پارچه در رنگهای متنوع که زمینهی آن عموماً آبی تیره است، بافت ساری بافت بنارس را از دیگر نقاط متمایز می سازد.
گاهی اوقات تعداد طرح ها و نقوش به کار رفته در این پارچه ها به ۱۴ طرح می رسد.
نظیر نقش مردان سوارکار و یا زنانی که گل در دست دارند و یا در حال صحبت کردن می باشند.
در شهر تانجور با استفاده از نخهای طلا، نوعی ساری بسیار مرغوب تولید می گردد که به نام مورانگیزی ” یا الههی بافندگی نامگذاری شده است.
این نوع پارچه که به مصرف تهیهی لباس می رسد، با استفاده از الیافت ابریشم و یا نخهای پنبه ای بسیار نازک تهیه می شود.
در برخی نقاط نظیر ونکاتاگیری با استفاده از الیاف پنبه نوعی پارچهی ساری تولید می گردد که از نظر ظرافت با پارچهی ساری بافته شده از ابریشم قابل مقایسه است.
در ایالت گُجرات نیز نوعی پارچهی ساری به نام پاتولا بافته می شود که سابقهی آن به قرن هفتم میلادی می رسد. برخی از مهم ترین مراکز تولید این محصول عبارت اند از بنارس، احمد آباد، اوریسا، کرالا، مانی پور، گادوار و واناپارتی.
۴- شالبافی
این رشته عمدتاً در کشمیر رواج داشته و شال کشمیر را می توان ظریف ترین و لطیف ترین محصول بافته شده از پشم در جهان نامید. شالهای بافته شده بر دو نوع است که شاتوش و پشمینه ” نامیده می شود.
روش بافت نیز بر دو گونه است: در شیوهی نخست یا کانیکار”، نقوش مورد نظر بر روی دستگاه بافندگی طراحی و پیاده می شود در حالی که در روش دوم، پس از بافت پارچه به صورت ساده، روی آن را با نقوش گوناگون گلدوزی می نمایند و به آن آملیکار میگویند.
اگر دوست دارید اطلاعات بیشتری را راجع به شال بافی کشمیر بدانید بر روی شال بافی کشمیر تحت تاثیر شال بافی ایران کلیک کنید.
۵- بافت پارچههای پنبه ای
در جامعهی روستایی هند، مهارت در بافندگی به معنای دارا بودن موقعیت اجتماعی بهتر می باشد.
بافت پارچههای پنبه ای با توجه به شرایط آب و هوایی گرم این کشور برای رفع نیازهای گوناگون مصرفی متداول است. در ایالت آسام، پنبه مادهی اصلی برای تهیهی لباس محسوب می گردد.
به علاوه انواع منسوجات و مفرش با تأکید بر زیبایی آن بافته می شود. در میان قبایل برهمایی آسام، بافندگی به عنوان حرفه ای مقدس شناخته شده است به همین علت علاوه بر بافت پارچههای پنبه ای، قبایل کوه نشین آسام در بافت پارچههای متنوع ساری و شال با استفاده از مواد اولیهی محلی تبحر زیادی دارند.
علاوه بر آسام، ایالت بنگال نیز در بافت پارچههای پنبه ای بسیار ظریف و نازک شهرت داشته و در آنجا هنر سوزن دوزی و گلدوزی نیز به عنوان کار تکمیلی بر روی پارچههای بافته شده انجام میگیرد.
این محصولات عموماً به صورت پرده یا پشه بند یا تزئینات زیاد استفاده می شود.
در ایالات بیهار، اوریسا، اوتار پرادش و مدرس نیز بافت پارچههای پنبه ای عموماً برای رفع نیازهای مصرفی متداول می باشد.
۶- رنگرزی با روش گره زدن
این شیوه ساده ترین روش برای ایجاد طرح و نقش روی انواع پارچه نظیر رومیزی، پرده، روتختی و لباس زنانه (ساری) می باشد.
طرز کار به این صورت است که قسمتهایی از کلافهای نخ را پیش از بافت توسط دستگاههای بافندگی و یا قسمتهایی از پارچهی سفید بافته شده را گره زده و فاصلهی گره ها را در محلول رنگ فرو می برند و پس از مدتی آن را خارج می سازند در نتیجه قسمتهای موجود میان فواصل گره ها رنگ را جذب نموده و به صورت خطوط زیگزاگ به قسمتهای اطراف گره ها نیز نفوذ می نماید.
این کار با استفاده از رنگهای متفاوت در فواصل دو گره انجام گرفته که پس از بازکردن کلیهی گره ها، حالت رنگین کمان در سطح پارچه مشاهده می شود.
این روش طراحی روی پارچه علاوه بر هند در چین، ژاپن، اندونزی و اغلب کشورهای آسیای جنوبی و شرقی متداول است.
البته برای انتقال نقوش روی پارچه در هر منطقه تفاوتهایی جزیی با سایر مناطق به چشم می خورد که ناشی از سنتهای گذشته است.
به این نحو که برخی از صنعتگران ابتدا طرح مورد نیاز را روی کاغذ ترسیم نموده و محل نقش را سوراخ می کنند تا نقاطی که باید رنگ شود مشخص گردد.
این روش رنگرزی و ایجاد نقش روی پارچه در ایران تنها در شهر یزد بر روی پارچههای ابریشم مصنوعی انجام می گیرد که تولیدات آن بیشتر به عنوان پرده و رومیزی به مصرف می رسد و به آن دارایی می گویند.
سپس کاغذ را روی پارچه قرار داده و با دست گج را روی نقاط خالی شدهی کاغذ می مالند تا به سطح پارچه برسد.
در مواردی که تکرار یک طرح روی پارچه مورد نظر باشد، این روش مناسبی است. صنعتگرانی که مهارت بیشتری در کار خود دارند معمولاً طرح را مستقیماً با استفاده از مداد و به صورت نقطه چین روی پارچه منتقل کرده و سپس در نقاط مذکور گره ایجاد می کنند و به همان ترتیب عمل رنگرزی انجام می شود.
در فواصل گره ها از رنگهای مختلف استفاده گردیده و پس از خشک شدن پارچه یا کلافهای نخ آن را در آب روان شسته و آبکشی نموده تا رنگهای اضافی خارج شود و سپس آن را خشک می کنند.
در مواردی که تعدد رنگ روی پارچه یا کلاف مورد نظر باشد، ابتدا از رنگهای روشن تر، رنگرزی را آغاز می نمایند مثلاً با استفاده از زردچوبه رنگ زرد به دست می آورند و چنانچه بخواهند قسمتهایی از همان پارچه یا کلاف را به رنگ سبز درآورند، با زدن گره در قسمت مورد نظر و محفوظ نگهداشتن آن، بقیهی قسمت ها را در مخلوطی از محلول رنگ زردچوبه و لاجورد قرار می دهند.
مهد اصلی این صنعت دستی، ایالت راجستان می باشد که به آن بندنه Bandana) )می گویند که در زبان سانسکریت به معنای گره زدن یا بستن است و بر حسب تعداد رنگهایی که بر روی پارچه به کاربرده می شود، نام آن مشخص می گردد.
به این ترتیب زمانی که یک رنگ به کاربرده شده باشد، به آن اکبندی (Ekbandi) گفته شده و هنگامی که چهار رنگ به کار رود، چربندی (Charbandi) و در مورد هفت رنگ به آن ستبندی (Satbandi) اطلاق می گردد.
مراکز عمدهی تولید شهرهای جودپور، سیلار، لادنو و سوجانگار می باشد که بیش از ۲۵۰۰ نفر را مشغول به کارکرده است.
رنگهای مصرفی در این شیوهی کار حتماً بایستی از نوع رنگهای ثابتی باشد که بدون جوشاندن و با استفاده از آب سرد قابل مصرف است نظیر رنگهای Procion و نظایر آن. البته درگذشته از رنگهای گیاهی برای این کار استفاده می شد.
ولی با توجه به صرف وقت زیادی که تهیهی این نوع رنگ ها نیاز دارد، امروزه تقریباً متروک شده و به همین سبب کشت گیاهانی هم که منشا مواد رنگی بوده اند، دیگر متداول نیست.
ناگفته نماند که علاوه بر راجستان، ایالت مدرس هم در این رشته از تولید در مرتبهی دوم فعالیت می کند.
۷- قالیبافی
این رشته از صنایع دستی همانند سایر رشته ها در دوران شاهان مغولی هند به ویژه اکبر شاه از شکوفایی خاصی برخوردار گردید.
این پیشرفت فوق العاده ناشی از دعوت و به کار واداشتن استادکاران قالیباف ایرانی از شهرهای کاشان، جوشقان، کرمان و سبزوار بوده و این هنرمندان در سراسر شبه قارهی هند به ویژه در شهرهای آگرا، فاتحپور و لاهور مستقر گردیدند.
به همین سبب طرح ها و روشهای تولید کاملاً ایرانی بود. پس از آموزشی قالیبافان هندی تدریجاً سبکهای بومی هند نیز مورد استفاده قرار گرفت.
قدیمی ترین نمونهی قالیهای این دوره در موزههای مشهور جهان نگهداری می شود که از آن جمله یک قطعه فرش مربوط به سال ۱۶۰۰ میلادی با طرح شکارگاه است که اکنون در موزهی متروپولیتن نیویورک می باشد.
در دوران تسلط انگلیسی ها بر هند، این صنعت دستخوش رکود و توقف گردید ولی قالیبافی در کشمیر که گروه وسیعی از مردم را به کار و اشتغال واداشته بود، با پیاده کردن طرح ها و نقشهای ایرانی موقعیت خود را همچنان حفظ کرد.
شاید دسترسی مستقیم به مرغوب ترین انواع مواد اولیه از نوع کرک بز و پشم گوسفند را بتوان از دلایل عمدهی استمرار این فعالیت دانست.
هماهنگی در رنگ بندی و استفاده از طرحهای ذهنی از ویژگیهای فرش کشمیر است. مواد اولیهی مصرفی شامل نخ پنبه ای به عنوان تار یا چلهی قالی و پشم، و کرک و ابریشم به عنوان پود آن می باشد.
البته در سالهای اخیر به علت محدودیت مقدار ابریشم طبیعی، از نوع ابریشم مصنوعی که شباهت زیادی به نوع طبیعی آن دارد، استفاده می کنند.
صنعتگران برای رنگرزی الیاف، رنگهای گیاهی بومی را به رنگهای شیمیایی وارداتی ترجیح می دهند، به طوری که صنعتگران محلی می گویند از مواد موجود در طبیعت می توان تا ۸۰۰ نوع رنگ یعنی هر یک از رنگهای اصلی را در درجات یا «شِیدهای» مختلف روی قالی پیاده کنند.
علاوه بر کشمیر در نقاط مختلف ایالات بنگال و آمریتسار نیز قالی بافی رواج زیادی دارد.
دستگاههای بافندگی از نوع ایستاده یا عمودی بوده و گرههایی به کار رفتهی ضمن بافت از نوع گرهی فارسی است. طرح ها و نقشهایی استفاده شده عموماً ایرانی، ترک و افغانی (هراتی) می باشد.
در دهلی و آگرا نیز که از مراکز مهم قالیبافی هند است، طرح ها بیشتر سبک مغولی دارد.
قالیهای تولید شده در جی پور و جبل پور هر چند نسبت به سایر نقاط در مقیاس کمتری بافته می شود ولی کیفیت مطلوبی داشته و طرحهای آن بیشتر شامل درخت سرو و تصویر جانوران بر روی زمینهی قرمز تیره، آبی و شیری رنگ می باشد که نقوش قالی نواحی شرقی و مرکزی ایران را تداعی می کند.
در ایالت جنوبی کرالا نیز قالی بافی به میزان محدودی مشاهده می شود که طرحهای به کار رفته کاملاً ویژگی طرحهای هندو را دارد.
قالی ابریشمی هم در این ایالت به صورت محدود تولید می گردد. در حقیقت از سال ۱۹۵۰ میلادی پس از کسب استقلال هند، این رشته با نگرشی اقتصادی مطرح گردیده و با حمایتهای همه جانبهی دولت موفق گردیده که از نظر میزان صادرات به کشورهای خارج برحسب وزن صادرات مقام اول و براساس ارزش رتبهی دوم را (پس از ایران) کسب نماید.
نوآوری در طرح ها را می توان یکی از رموز موفقیت صنعت فرش هند در بازارهای جهانی دانست.
با توجه به درصد رشد بالای جمعیت در هند، قالیبافی به عنوان یکی از منابع اصلی تأمین کار و درآمد. برای تودههای وسیعی از جمعیت این کشور محسوب می گردد.
۸- تراش و ساخت محصولات از عاج
از دیرباز عاج فیل به علت قابلیت شکل پذیری و در عین حال مقاومت آن در برابر عوامل خارجی، مادهی مناسبی جهت بروز هنرآفرینی و خلاقیت صنعتگران چیره دست هندی بوده است.
از این ماده به ویژه در ساخت تندیسهای مختلف استفاده می شود. البته در سالهای اخیر به علت وضع مقررات بازدارنده از سوی دولت برای جلوگیری از کشتار بی رویهی فیل ها، مصرف این مادهی اولیه و طبعاً ساخت محصولات آن محدود شده است.
در شهرهای مرادآباد و کوتاک این حرفه تا حدودی رواج داشته و از آن اشیاء گوناگونی نظیر قوطی سیگار، قاب عکس، شانه، زیورآلات و مهرههای شطرنج می سازند.
ایالتهای بنگال و کرالا به علت وجود جنگلهای دارای فیل، از مراکز عمدهی تراش روی عاج با پیشینه ای بس طولانی می باشند. این صنعت در شهرهای کانی پور و حیدرآباد نیز متداول است.
در ایالت کرالا به تنهایی بیش از ۱۲۰۰ خانوار معیشت خود را از راه ساخت و تراش محصولات مختلف با استفاده از عاج تأمین می کنند.
ضمناً دقت و مهارت صنعتگران این ایالت در کار تراش عاج در سراسر هند بی نظیر است. روی هم رفته صنعت عاج یکی از ارکان اصلی صنایع دستی هند نظیر نقره سازی و ساخت اشیاء مسی و برنجی می باشد که اعتبار زیادی برای این کشور کسب کرده است.
عاج که در حقیقت دندان فوقانی فیل بوده و از آن برای بریدن استفاده می کند، به علت گرانی قیمت صرفاً در ساخت اشیاء تزیینی به کار می رود.
عمده ترین موارد مصرف آن ساخت دستهی چاقو، دکمههای پیانو، قاب عکس، گویهای مخصوص بازی بیلیارد، دکمهی لباس، جعبهی جواهرات، النگو، سنجاق سر و نظایر آن می باشد. با توجه به سخت بودن عاج، برای بریدن آن از ارّه استفاده نموده و ضمن برش برای جلوگیری از خرد شدن قطعات، روی قسمتی که تیغه ارّه حرکت می کند آب می پاشند، سپس با کمک سوهان قسمتهای ناصاف را هموار نموده و بامداد طرح مورد نظر را روی آن منتقل می کنند و به وسیلهی قیچی مخصوص قسمتهای زائد را می برند.
در این جا مرحلهی کنده کاری که سخت ترین مرحلهی ساخت می باشد آغاز می گردد. خلاقیت و مهارت معدودی از صنعتگران موجب پدید آمدن یک شاهکار هنری می شود.
در پایان، با کاغذ سمباده شیء ساخته شده را پرداخت نموده، و سپس آن را با استفاده از خاک چینی یا کائولن به نرمی می سایند تا شفافیت لازم را حاصل نماید.
در مواردی با استفاده از حمام رنگ، عاج را به رنگهای مختلف در می آورند. برای جلوگیری از ترک برداشتن عاج، هنگامی که آن را از محلول جوشان رنگ خارج می سازند، بلافاصله درون آب سرد فرو می برند.
به موازات افزایش تعداد جهانگردان خارجی که خریداران عمدهی آن می باشند، این حرفه اخیراً در دهلی نیز رایج شده، علاوه بر عاج فیل، از شاخ گاومیش نیز به همان نحو برای ساخت اشیاء مختلف هنری استفاده می شود. اشیاء گوناگونی نظیر جا قلمی، شانه، دستهی عصا و چتر و همچنین دستهی چاقو و خنجر با استفاده از این ماده تولید می گردد.
در ایالات بنگال و گجرات از شاخ برای ساخت برخی زیورآلات مانند النگو، گردنبند، گل سینه، دکمه و غیره استفاده می شود.
در ایالت میسور جعبههای تزیینی از شاخ که روی آنها با قطعات عاج و مس به حالت معرق درآمده تولید می گردد که از زیبایی و شهرت خاصی برخوردار است.
در ایالت کرالا متنوع ترین اشیاء با استفاده از شاخ تولید می شود نظیر اشکال مختلف پرندگان مانند لک لک، قو و طاووس و حیواناتی نظیر فیل، شیر، ببر و اسب
و همچنین انواع وسایل رومیزی از قبیل جای تقویم و جا قلمی که روی آنها را کنده کاری می کنند.
۹- خاتم سازی
این صنعت که در هند، سادلی نامیده میشود، بیش از ۳۰۰ سال است که متدوال گردیده، و در ابتلا توسط ایرانیان آموزش داده شده و در انحصار عده ای از استادکاران پارسی ” بوده ولی به تدریج هندوها نیز رموز آن را فرا گرفته اند.
خاتمسازی بیشتر برای تزیین کاخ ها مورد علاقهی شدید فرمانروایان هندی بوده و درهای کاخ قدیمی در «نور بار» نزدیک «جی پور» با استفاده از این هنر تزیین یافته است. روش ساخت منطبق با نحوهی کار امروزی خاتم سازان ایرانی در اصفهان و شیراز می باشد.
مواد اولیهی اصلی شامل عاج فیل به صورت ساده و یا رنگ شده. چوبهای مختلف از جمله چوب، فوفل و عنّاب، ورق قلع و مفتول نقره یا برنج می باشد.
شیوهی ساخت به این ترتیب است که مواد مذکور را به شکل رشتههای دراز و باریک درآورده و با دسته کردن و چسب زدن آنها به یکدیگر طوری عمل می کنند که پس از برش طولی، مقطع آنها نقشهای متنوع هندسی را نشان می دهد.
که در نهایت تعبیری از خط اصلی گل ها می باشد. این نوارهای لایه مانند به صورت طولی برش داده شده و با چسباندن آنها بر روی صفحهی نازک چوبی، نوارهای موازی را به وجود می آورند و سپس با چسباندن این نوارها بر سطح اشیاء مختلف طرح مورد نظر را پیاده می نمایند. برای اتصال لایهی خاتم بر روی اشیاء از سریشم حیوانی که دارای مقاومت زیادی می باشد، استفاده می کنند.
پس از خشک شدن محصولات ساخته شده، با استفاده از سوهان و کاغذ سمباده اقدام به هموار نمودن سطح اشیاء و پرداخت آن با استفاده از لاک و الکل یا لاک پولیستر می نمایند.